حسین کوچولوی ناز گل گلی

خودتو ببین .زشت نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ...

این عکس مربوط به کوه رفتن که دوربین خراب شد وحیف شددددد   ...

سلام مامانی جونم حسین جونم باور کن قصه لج بازیهات دیگه امونمو بریده .خیلی خیلی لج میکنی به خدا جرات ندارم از دستت جایی برم گوشه نشین شدم کسی هم خونمون نمیاد به خدا هر بار میرم بیرون میام ارزوی مرگ میکنم .تو رو خداااااااا تمومش کن امروز تو کبابی اشکمو دراوردی .واسه کباب اون خانومه لج کردی گفتی چرا اول به خانومه کباب دادن هر چی توضیح دادم ولی قانع نشدی .جوری که همه نگات میکردن به زور بردمت بیرون .چنان محکم زدمت که یه خانومه گفت با زدن که بچه تربیت نمیکنن .منم داد زدم گفتم ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ طفلی کف کرد همه نگاش کردن .امیدوارم منو ببخشه .خیلی بی ادبی کردم تو رو خداااااااااا همه میکن عین بابا سعید لج داری ولی تمومش کن خسته شدمممممممم...

مهر که گذشت الان ابانیم هنوز نرفتی دکتر ببینیم کتفت جوش خورده یا نه؟ احتمال زیاد فردا میریم ٥ شنبه تولد هستی بود کلا خیلی بد شدی .من همش روزا در حال گریه کردنم از دست تو .نمیدونم این چه لجه که تمومی نداره زندگیمو مختل کرده لج کردنت به خدا پیر شدم من .منم خونه نشین شدم باورت میشه دیگه نمیذاری ازت عکس بندازم بریم عکس فدات چقد سر به زیری .نسبت به دوربین حساس شدی هااااا     ...

حسین جونم دلم نیومد تو ماه مهر چیزی برات بنویسم اخه اول مهر بود تصادف کردی کتفت هم در رفت هم شکست عکس هم ندارم تو مهر خدا رو شکر این ماه سنگین تموم شد ...

پسرم صبح تا سعید از خواب پرید گفتی منم میرم سر کار .قربونت برممممممممممممم با چشمای خواب الود رفتی دم در قربونت برم که اینقدر گریه کردی که رفتی سر کار الانم سر کاری هههههههههههه فدات شم فدای خواب الودگیت برم ذوقتو قربون   ...

اون هفته با بابایی رفتیم ماهی گیری .اخ چه حالی داد مامانی . تو بر عکس کرده بودی هی میگفتن ساکت تا ماهی ها فرار نکنن هی حرف میزدی عسلییی اوف چرا تصویر نمیاد عیب نداره عسلمممممم بریم عسککککککککککک تازه رسیده بودیم دریاچه اینم یه بچه ماهی مرده واییییییییی پسرمو ببین اینم ماهی هایمون دیدی ماهی هارو عزیزمممم وای ماهی پسرمووووو تو کفه این حرکتتم مامانی نمیدونم از خستگیت بود .چت شده بود هههههه قربونت برممم ...

حسین جونم .دیگه تقریبا تو خونه نو جا به جا شدیم ولی حوصلت خیلی سر میره .خونه قبلی با میلاد وفاطمه خیلی جور بودی .یادش به خیر 4 سال گذشت هییییییییییییییی. عیبی نداره عادت میکنی مامان رفته بودیم نهار خوران وپازل خریدی اینم شهرمون قربون قدت نمیذاری ازت عکس بندازم فدای اون چهره مظلومت بابا سعید موهاتو فشن کرده   ...

هوراااااااااااا بالاخره اومدیم خون جدید گرچه هنوز کامل نیست ولی از مستاجری که بهتره هورااااااااااا فداتتتتتتتتتتت البته دوربینم شارز نداشت اینم یهویی انداخت بقیه عکسا سر فرصت عزیزممممممممممممممممممممممممممممممممممم ...

پسرم بالاخره موفق شدم بیام تو وبت(((((((((((((((((((((:::::::::::::::::::: خیلی خوشحالممممممممممممممممممممممممممم الان مشغولی با اون کامی بیچاره .پدرشو در اوردی هاااااااااااااااااااااا نکن نکن نکن بریم عکس بازییییییییی که دلم تنگ واست موچ موچچچچچچچچچ بیا پایین رو مبل اخه... دست به کمر مشغول نقشه کشیدنی شوم مامان فداتتتتتتتتتتت مامان نگام نکن بذار برمممممممممم دارم میرمااااااااااااااا قربونت کوچولوی مامان   ...