حسینحسین، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

حسین کوچولوی ناز گل گلی

ختنه شدن حسین

1392/3/21 22:28
نویسنده : مامان سعیده
1,871 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم بالاخره بعد 5 سال که میدونم اشتباه بزرگی بود وخیلی دیر شده شده بود ختنت کردیم و خیلی هم اذیت شدییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ..انقد بهونه اوردی که احساس میکنم چند سال پیر شدم .......ولی بعد یه هفته راه افتادی والان خیلی بهتری ودوباره شروع کردی به راه افتادن وشیطونی که پدر منو در اوردی مامانی تو کی میخوای از اذیی هات کم شه من نمیدونمگریه

از یک شنبه که 12 خرداد که ختنه شدی که خودش قضیه داره ...تو بیمارستان یه بخش شده بودو یه حسین ..همه عاشقت شده بودن مخصوصا پرستارا انقد قربون صدقت میرفتن ...عاشق موهات شده بودن ..وقتی از اتاق عمل بیرون اورده بودنت همش میگفتی کمک کمک یکی منو نجات بده ...خنده به لب همه اورده بودی گلکم...

رفتیم خونه مامان بابایی یه هفته اونجا بودیم وخوب ازت پذیرایی شد با مادر جون رفتی حموم وپانسمانت افتاد کلی عکس دارما ولی تو اون یکی دوربین سر فرصت میذارم واست

الانم که راه افتادی وهچنان میتازی وشیطنت میکنی ....

عاشقتم گلممممممم بریم عکس

اینجا اومدی تو اشپز خونه گفتی مامان بلاسمو ..لباسمو درست کن تنگ شده ..اخه این کارا چیههههههههه

اینجا هم اصرار داشتی از لگوت عس بندازم

هر چی میگم بر عکس عمل میکنی تو وروجک

عاشق خونه چادریتی ..کسی اجازه نداره بهش دست بزنه خخخخخ

قیافروووووووووووووووو ...اصلا نمیذاری ازت عکس بندازمااااااا یادت باشه

دیگه نمیذاری عکس بندازم ازت همش ادا اصول در میاری

اینم شد عکس الن؟

فدای پسری خودممممممم

جیگرتوووووووو که اخر نتونستم ازت یه عکس درست حسابی بندازم

غروبی با هم رفتیم پارک ..اصرار داشتی از دوچرخت عکس بندازم البته سنسور خاموش بود یکم تاریک

فدای خوشگلیت برم من

اینجا چون تازه دامنتو در اوردم میترسیدی راه بری ..

عین بابا سعید وایسادی فدات

اینجا هم گیر دادی با اسانسور بریم بالا پایین من گفتم اصلااااااا

تو پارک کلی واست خوراکی خریدم مشغول بشی اذیت نکنی

قیافرو ببیننننننننننننننننننننننننننننن اخه

جیگرتوووووووووووووو

از ترس این که به من پفک ندی ...

چشاتو چقد گفتم نبند خدایاااااااااااااااااااااا

کنار ابشار به قول خودت

فداتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

ف

فدای زستت بره مامانی

اینم عکسااااااااااااااااا دوباره زود میام اگه حسین خان بذاره .بای بای

بای بای

پسندها (1)

نظرات (5)

خاله نرگس
21 خرداد 92 22:35
الهی خاله قربونت بشه انقدر درد کشیدی.

مبارک باشه حسین جونم.


نازگل
22 خرداد 92 12:11
مامانش خیلی بامزه مینویسی
هر وقت هر چی میخویسی چه کلوب چه وب حسین کوچولو من روحم شاد میشه

حسین هم مثل خودت خیلی بامزه هستش البته من شما رو ندیدم! ببوس حسین ناز گل گلی رو ان شاالله که الان خوب خوب شده


خاله دنیا
24 خرداد 92 22:47
ای جونممم. خاله دنی فداتتتتتتتتتتت
نازگل
25 تیر 92 12:02
سلام سلام

وای مامانش ممنون که وبو آپ کردی

لباسای خوشگل حسین مبارکه

واییییییییییییییی سعیده اون عکس لختی حسین که دو تا دستاشو گرفته جلوی دهنش روی در یخچال خیلییییییییییییییییییییییی نازه ماشاالله

البته همه عکساش نازه ولی اون



تو رو خدا بزرگشو بزار وب حسین کوچولو ناز گل گلی

ممنون









سهیل
7 شهریور 92 12:44
سلام یاد ختنه خودم افتادم من رو 10سالم بود که ختنه کردند چون مامانم دلش نمیومده بود زنداییم یکروز اومد خونمون ختنه ام کرد ولی پسر شما رو مثل اینکه بیهوش کردند و ختنه شده من اینقدر گریه زاری میکردم ولی یادش بخیر