حسین اقا وکبابببببببببببب
دیشب مامانی خیلی هوس کباب کرده بودولی خوب از بس که خجالتی روش نمیشد بگه ن کباب میخوامولی ش ذو شیر کرد انداخت وسط
بالاخره بابایی رو از جاش بلند کردیم رفتیم کبابی هورااااااااااااااااا
خیلی خوردی دل درد گرفتی ولی نوش جونت
چند تا هم عکس زت گرفتم که لان واست میذارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی