عکس 12
مامانی جونم امشب من وتو بابایی با هم رفتئیم جنگل نزدیک خونمون ..افطار ابگوشت درست کرده بود م خیلی هم دوسش داشتییی
به محض مستقر شدن باز اون تب لتو اوردی من بهش ویروس پیدا کردم اهههههههه
به زورررررررر بلندت کردم بریم دور بزنیم
قیافروووووووو
گفتم برو تو سبزه ها بشین سر جات نشستی
باز جو گرفت تو رووووو
عین ملخ افتادی هههههههه
بعد از خوردن ابگوشت مث همیشه رو شکم بابایی لم دادی
اینجا یه تیکه از زمین تو جنگل سبزی محلی کاشتن حیف شب بود یک عطری داشتتتتتتت
اینم کاسه ابگوشتت که با نخود لوبیا مخالفیییییییی گذاشتم نگی من از اول بهت ندادما
تا اپ بعدی باییییییی الانم دقیقا وسط مخمی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی