پسرم ناز من
حسین جونم سلام مامانی .امروز از صبح خونه مامانی بودیم اولش گفتی نمیام ولی اونجا با بابایی خیلی بازی کردی .نهار خوردیم وخوابیدیم بعدش هم پیش به سوی خانهتو راه همه چیز میخواستی ولی گفتم نه باید شام بخوری الانم ماکارونی درست کردم منتظر بابا سعیدم البته اگه زود بیاد هومممممممممم
راستی مامانی از تهران واست یه لباس خوشگل خریده بگو دستش طلا الهی زنده باشه
عزیزم من عشق عکسم بریم عکس جدید از خرابکاریات
ول کن اون چرخو لهش کردی
در عجبم چیز سالم دستت دیدم
هر چی دستت میاد میزاری تو میز عسلی
کجاش خنده دار نمکی
خیلی بی جنبه ای خراب شد اه
چییییییییییییییییییی
نرو تو سبد له شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی