حسینحسین، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

حسین کوچولوی ناز گل گلی

عکس 87

مامانی جونم ببخش دیراومدم اخه انقد بلاها سرم میاری دیگه رمقی ندارمممممم بیام اپ کنم نمیدونم چرا یه مدت دوباره لج باز شدی دوباره چشم دیدن کسی رو نداری ...دوباره دارم اذیت میشم .جون مامان اذیت نکن بذار مث ادم برم جایی وبیام دوباره دست بزن پیدا کردی دیگه روم نمیشه جایی برم حتی پارک ...تو رو خدا اروم باش .یادته چقد من تو بارداری قران خوندم چقد دعا خوندم چقد ایه خوندم واسه صبوریت خدایااااااااااا چرا بر عکس شد؟ الانم دارم مینویسم سرم داره میترکه بس حرص خوردم بگذریم .... الان دقیقا ساعت 11 و44 دقیقه است شما مشغول تماشای کارتونی جدیدا هم تعصب خاصی به احمد پیدا کردی خخخخخخ ..نمیذاری کسی بهش دست بزنه ...خودتم انقد اذیتش میکنی دادش در م...
23 آذر 1392

بحسین کباب بز وبلال پز

  حسینم امشب بابایی یه بلال برات اورده بود گفت من واست درست کنم .ازم گرفتی گفتی خودم ببلدم به هیکی ..یعنی هیشکی هم نمیدم .... من نذاشتم تو خونه کباب کنی فرستادمت رو تراس جو گیر شدی الان لاک پشت های نینجا شدی با بلال اینجا هم میخوای منو بکشی     مشغول پزیدن     ...
4 آبان 1392

عکس 101

سلام . حسین جونم یک شنبه هفته قبل دعوت شد به نمایشگاه اجی فاطمه .انقد ذوق داشت که نگو ... تو نمایشگاه نشستن تا صورتشو مرد عنکوبتی درست کردن .بعدشم رفت نمایش قطار شادی اینجا داره گریه میکنه بریم نمایش   اینجا هم قاطی کردی نذاشتی دیگه عکس بندازم ...
1 آبان 1392

عکس عسل پسر

سلامممممممممممممم .الان که دارم اینجا مینویسم تو بس دور زدی سرت خورده به مبل ..میگم نکن مامانی میگی خودت گفتی بازی کن ..اخه پسر عسل من گفتم دور خونه رو دورز بزن!!!!!! از کارات نگم بهتره ههههههههههههههههههههههه اینجا داشتی تو حموم شنا میکردی اومدم دیدم هر چی اب ریخته رو فرش ...از ترست مشغول شدی ههههههههه نمیدونم چرا انقد از لباس کلاه دار متنفری ... در ضمن این کنترل هم الان چند ماهه شده همدت ..اگه بری دستشویی بذاریش پایین کارت شده روزی شونصد هزار بار بالا رفتن از اینجا برو دیگهههههههههههههه بای بای پسرم واییییییییییی چند شب پیش اومدی تو اتاق بهم گفتی مامانی بیرون نیای کارز دارم ..یکم ذوم کردم دیدم بلهههه...
28 مهر 1392

عکس 100

اخ حسین چقد اذیت میکگنی توووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو روانی شدمممممممم به خدا به قول خودت جلقه . با بابا سعید میری کلاس شنا . تمام روز درگیری با جقله کلا تیپ تو خونت اینه هاااا جیدرتووووووووووووو که میگی تسلیم کلا در حال عوض کردن لباسی توووووووووووووو   مامانی تمام لباسای پارسالت واست کوچیک شدن .ببین شلوارتو .قربون قدت ...
20 مهر 1392

عکس 99

فدات بشه مامان کلی خوردیاااااااااا یادت باشه انگری برد که از مشهد گرفتی به دقیقه نشد دود کردیش رفت هوا . اینجا هم رفتیم کوه سنگی بس بد اخلاق بودییییییییییییییییییی اصلا نشد ازت عکس بندازم ..تا میگفتم عکس پشتتو میکردی بهم اینم عکسی که تو حر بابایی ازت انداخت . فدات ... خیلی خسته شده بودیا دیگه داشتی غر میزدی اخییییییییییییییییییییییییییییییی   سلام به همه خوانندگان محترم وهمه که بهمون سر میزنن .من هنوز نتوستم جواب نظرات شما عزیزان رو بدم .ولی دوستون داریم هااااااا جونم واستون بگه که اندر احوالت حسین اقا که همینجور مونده تغییر نکرده که نکرده ..یعنی هر چی از شیطنتش بگم کم گفتم...
20 مهر 1392

سلام سلام.

سلام به همگی ..یکم تنبل شدم دوباره ولی باز اومدم   یکی از نوشیدنی های مورد علاقت ...تا تموم نکنی ول کن نیستی میگی اوففففففففففففففففففففف نگیر هههههههههههه   یکی از اهنگ های مورد علاقت ...جدول ضرب پرشین تون واقعا با این پای کثیفففففففففف ژست گرفتن داره بیا بالا نمیگیرم دیگه ساعت ٩ صب وکباببببببببببببب عجیبه!       یاد قدیما به خیرررررررررررررر چقدر کوچولو بودی                         ...
19 شهريور 1392